به گزارش شهرآرانیوز؛ بازنمایی مفاهیم مربوط به فرهنگ رضوی در آثار نمایشی، واجد دو لایه است: لایه آشکار، که به روایت مستقیم از زندگی و زمانه امام رضا (ع) میپردازد و در ژانر تاریخی قابل دسته بندی است؛ و لایه پنهان، که در بطن فرهنگ عمومی مردم ایران شکل گرفته و از رأفت، اخلاق و مهرورزی سرچشمه میگیرد؛ مضامینی انسانی که ریشه آنها به سیره امام هشتم (ع) بازمی گردد.
اگرچه در حافظه جمعی مردم ایران، تنها نمونه شاخص و ماندگار روایت آشکار، سریال «ولایت عشق» است، اما ظرفیتهای فراوانی برای روایتهای تازه وجود دارد. در سوی دیگر، تجربههایی همچون فصل هفتم سریال «پایتخت»، نشان دادند که حتی آثار کمدی عامه پسند نیز میتوانند در بازنمایی فرهنگ رضوی موفق باشند، به شرطی که هنرمندان به سراغ قرائتی انسانی و خلاقانه از این فرهنگ بروند.
تاریخ اسلام و به ویژه در رابطه با زندگی و زمانه امام رضا (ع)، همچنان ظرفیتهای ناشناخته بسیاری برای روایت نمایشی دارند. اگرچه مجموعه تاریخی «ولایت عشق» به کارگردانی مهدی فخیم زاده، سال هاست که در حافظه مردم ثبت شده و به عنوان شاخصترین اثر این حوزه شناخته میشود، اما این تنها آغاز راه بود.
زندگی امام هشتم (ع) سرشار از نقاط عطف دراماتیک است؛ مواردی از جمله کودکی و نوجوانی امام (ع)، مواجهه سیاسی ایشان با مأمون عباسی و ماجرای ولایتعهدی، روابط ایشان با یاران خاص، وجه علمی امام رضا (ع)، جزییات زندگی ایشان و اهل بیتشان در خراسان و مهمتر از همه سلوک انسانی و اخلاقی امام هشتم (ع) که جذابترین ایده نمایشی برای تولید آثار تاریخی در این رابطه محسوب میشود. هر یک از این مضامین میتوانند دستمایه خلق اثری مستقل باشد که هم ارزش تاریخی دارد و هم جذابیت نمایشی.
متأسفانه سینما و تلویزیون ایران کمتر به این حوزه ورود کردهاند و همین خلأ باعث شده تا نسل جوان تنها با یک اثر قدیمی به یادگار مانده از دههها قبل و چند فیلم سینمایی که میزان اثرگذاری آن ها، با گذشت زمان، در حال افول است، آشنا باشد. در مجموع، بازآفرینی تاریخی زندگی امام رضا (ع) نیازمند نگاهی تازه و فراتر از روایتهای مرسوم تاریخی است؛ نگاهی که با زبان امروز با مخاطب سخن بگوید و تفسیری از سیره آن حضرت را، در قالبی دراماتیک، به دست دهد که بتواند با دغدغههای انسانی و اخلاقی جوان امروزی نسبت روشنی برقرار کنند.
قرار گرفتن حرم مطهر امام رضا (ع) در ایران باعث شده که «فرهنگ رضوی» چیزی فراتر از یک مناسک مذهبی باشد. فرهنگ رضوی، تنها در زیارت و حضور در بارگاه ملکوتی آن حضرت خلاصه نمیشود، بلکه مجموعهای از مفاهیم اخلاقی و اجتماعی را نیز در بر میگیرد. امام هشتم (ع) به «امام رئوف» شهرت یافتهاند و همین رأفت در طول قرنها در زندگی مردم ایران نهادینه شده است؛ از مهمان نوازی مردم گرفته تا روحیه بخشش، گذشت و مهربانی در سطح عمومی جامعه؛ چیزی که برخی شمه هایش به وضوح در جریان جنگ دوازده روزه احساس شد.
اما آثار نمایشی اگر بخواهند با لایه پنهان فرهنگ رضوی پیوند بخورند، لزوما نیازی ندارند که به طور مستقیم به زندگی و زمانه امام رضا (ع) بپردازند. آنچه اهمیت دارد، این است که شالوده قصهها بر پایه ارزش هایی، چون اخلاق، محبت، عدالت و رأفت انسانی بنا شود. در چنین رویکردی، حتی یک روایت اجتماعی ساده هم میتواند با الهام از فرهنگ رضوی، معنایی عمیقتر پیدا کند و با جان مخاطب پیوند بخورد.
فرهنگ رضوی در حقیقت در دل فرهنگ عمومی ایرانیان ریشه دوانده و بسیاری از مناسبات اجتماعی و اخلاقی ما را شکل داده است. همین امر باعث میشود که هنرمندان، چه در عرصه سینما و چه در تلویزیون و شبکه نمایش خانگی، دست بازتری برای استفاده از این مفاهیم داشته باشند؛ بی آن که مجبور باشند وارد ساختارهای خشک و قالبهای مستقیم آثار تاریخی یا صرفا مذهبی شوند.
از این زاویه، میتوان گفت که فرهنگ رضوی نوعی پشتوانه هویتی برای ایرانیان به شمار میرود؛ پشتوانهای که در لحظههای سخت اجتماعی به شکل همدلی، کمک به دیگری و فداکاری بروز میکند و در بزنگاههای فردی نیز به صورت امید، آرامش و اتکا به معنویت جلوه گر میشود. همین ویژگی است که ظرفیت بالایی برای الهام بخشی به هنرمندان ایجاد میکند.
هر اثر نمایشی که بر ارزشهای انسانی تکیه کند، خواه یک درام خانوادگی باشد یا حتی یک کمدی اجتماعی، میتواند به طور غیرمستقیم در امتداد فرهنگ رضوی قرار گیرد و آن را، به شکلی به روز و قابل لمس برای نسلهای جدید، بازتاب دهد. نمونه اخیری که این ظرفیت را به شکلی ملموس آشکار کرد، سریال «پایتخت» بود.
شاید تا همین چند سال قبل، کمتر کسی باور میکرد که مجموعهای کمدی و پرمخاطب بتواند در پایان سر پرماجرای خود، به حرم امام رضا (ع) برسد و یکی از به یادماندنیترین و تأثیرگذارترین سکانس هایش را در لوکیشن حرم امام رضا (ع) رقم بزند. سکانس گفت وگوی هما و بهتاش در حرم در آخرین قسمت از فصل هفتم «پایتخت»، نه تنها از نظر دراماتیک بسیار حائز اهمیت بود، بلکه به عنوان یک بازنمایی ظریف از فرهنگ رضوی، در ذهن میلیونها بیننده ماندگار شد.
«پایتخت» ثابت کرد که بازنمایی فرهنگ رضوی الزاما نیازمند تولید آثار تاریخی و پرهزینه نیست؛ بلکه حتی یک درام خانوادگی یا کمدی اجتماعی نیز میتواند در دل خود حامل این فرهنگ باشد، به شرط آنکه خلاقیت و جسارت به خرج داده شود و سازندگان اثر، درک دقیقی از فرهنگ عمومی مردم ایران داشته باشند.
سالها آثار نمایشی با تکیه بر الگوی کلیشهای «زائرانی که برای حاجت گرفتن به مشهد میروند و در آنجا متحول میشوند» ساخته میشدند. این خط داستانی، اگرچه در دورهای از تاریخ تلویزیون و سینمای ایران توانست مخاطبان را به خود جلب کند و بازتاب دهنده بخشی از فرهنگ زیارت باشد، اما در طول زمان تکراری و پیش بینی پذیر شد.
مخاطب امروز، به ویژه نسل جوان، دیگر علاقهای به روایتهای خطی، تخت و ساده سازی شده ندارد. در نتیجه، همان چیزی که زمانی نقطه قوت محسوب میشد، اکنون به مانعی بر سر راه بازنمایی خلاقانه فرهنگ رضوی تبدیل شده است.
جامعه امروز نیازمند روایتهایی تازه، مدرن و چندلایه است؛ روایتهایی که بتوانند پیچیدگیهای زندگی معاصر را با زبان دراماتیک و داستان پردازی به روز پیوند بزنند و در عین حال اصالت فرهنگی و معنوی خود را از دست ندهند. فیلم سازان و سریال سازان اگر بخواهند نسل جدید را با خود همراه کنند، باید از سطح ماجرا فراتر بروند و به سراغ لایههای عمیقتر مفاهیم رضوی بروند؛ لایههایی که در قالب تجربههای انسانی، عاطفی و اجتماعی قابلیت روایت دارند.
این تغییر رویکرد میتواند دو دستاورد مهم به همراه داشته باشد: نخست آنکه فرهنگ رضوی از قالبهای کلیشهای خارج شده و به بخشی زنده و پویا از درام ایرانی تبدیل میشود؛ و دوم آنکه هنرمندان میتوانند با اتکا به این ظرفیت، آثار خود را به گونهای بسازند که هم مخاطب امروز را جذب کند و هم به غنای فرهنگی و معنوی تولیدات نمایشی ایران بیفزاید. به بیان دیگر، اگر دیروز زیارت صرفا بهانهای برای روایت قصه بود، امروز خود فرهنگ رضوی میتواند سرچشمه الهام بخش برای خلق جهانهای داستانی متنوع و معاصر باشد.
فرهنگ رضوی میتواند در ژانرهای مختلف بازآفرینی شود: در آثار تاریخی با محوریت زندگی امام هشتم (ع) و یاران ایشان؛ در درامهای اجتماعی با تمرکز بر مفاهیم اخلاقی، چون گذشت و مهربانی؛ در کمدیهای خانوادگی که روحیه همدلی و محبت را تقویت میکنند؛ و حتی در آثار کودک و نوجوان که میتوانند آموزههای اخلاقی رضوی را به زبانی ساده بازگو کنند؛ کما اینکه نمونه پویانمایی آن را در جشنواره فجر دو سال قبل دیدیم.
این ظرفیت عظیم، همچنان بکر و دست نخورده است و نیازمند توجه جدی سیاست گذاران فرهنگی، مدیران رسانهای و هنرمندان است. آینده بازنمایی فرهنگ رضوی، نه در تکرار کلیشه ها، بلکه در خلاقیت، جسارت و نگاه نو به میراث امام رئوف رقم خواهد خورد.